(1)
هرچند هميشه بچه اي بدهستم
درعاشقي ام سخت زبانزدهستم
عمري ست مسيرهمدان-مشهدرا
همواره ميان رفت وآمد هستم
(2)
پربازكني ،اگربه مشهدبروي
هرچندشكسته پر،به مشهدبروي
وقتي كه دلت گرفت ازتنهايي
كافي ست كه يك سفر به مشهدبروي
(3)
ديدي گره ازكارتو واشد پسرم !
انگاررضا ازتو رضاشدپسرم!
ديگر به عصاي چوبي ات تكيه نكن
پاهاي تومشمول شفا شد پسرم !
(4)
بالا بردم دست دعارا آقا
تا بشناسم باتوخدا را آقا
ازنام شما كپي گرفتم باعشق
نام پسرم عليرضا را آقا!
آقا حجت علیکم السلام
دمت گرم، قلمت روان، حس شاعریت گل، زیبا می نویسی زیبا. دستت درد نکند. ای کاش می شد یک شب شعری از شعرای رزن در خمیگان ترتیب می دادیم. فکر می کنی امکان دارد؟