در دنیایی که رسانه همه عالم را فتح کرده بگذار نام خمیگان هم در عالم مجازی بچرخد.

اصلاح طلب کیست؟ اصولگرایی چیست؟ - نوشته مهدی همکار وبلاگ

برای درک بهتر مفاهیم اصلاح و اصول ، اصلاح طلبی و اصولگرایی ، باید پیشینه این مفاهیم در دنیا و ایران را ، ولو بسیار اندک ، عنوان نماییم.اگر بخواهیم از دیدی فلسفی به این مفاهیم نگاهی افکنده باشیم نخست باید واژه های "عین" و "ذهن" ، که اساس تفکرات فلسفی می باشند را توضیح دهیم که در حوصله این مقال نمی گنجد. از نظر تاریخی در غرب ، مثلا در انگلستان ، مذهب کاتولیگ و سلطنت مطلقه داریم . مفاهیمی مانند پروتستان و سلطنت مشروطه به اصلاحاتی اطلاق می شود که جهت تغییر وضع موجود که همان مذهب دگم کاتولیگ و دیکتاتوری بوده ، انجام می گیرد. در فاصله بین دو انقلاب انگلستان ، یعنی انقلاب 1644 و انقلاب درخشان 1688 این اتفاقات رخ داده است. بدان معنا که هم در حوزه دین و هم در حوزه سیاست این اصلاحات رخ داده است. بعد از این وقایع عصر روشنگری و انقلاب صنعتی ، مشاهده می نماییم که هم در ذهنیات و هم در عینیات تغییراتی حاصل گردید و هر آنچه تحت عنوان دین به مردم تحمیل می شد و یا در قالب سلطنت به مردم زور می گفت ، تغییر کرد که وضعیت فعلی مغرب زمین نتیجه همین غربال گری هاست.و اما در کشور خودمان به دلیل تفاوت در تاریخ و جغرافیا و فرهنگ تغییرات بگونه ای دیگر آغاز گردید. امیر کبیر ، عباس میرزا ، طالبوف ، آخوندزاده ، مراغه ای ، تقی زاده و خاتمی هرکدام بگونه ای تلاش در جهت تغییر و اصلاح داشتند که چندان موفقیت آمیز نبود.

 از میان اسامی ذکر شده اولین و آخرین آن یعنی امیر کبیر و خاتمی نماد یکی از الگوهای تغییر ، یعنی از بالا و بدست حاکمیت بوده که اندک توفیقات حاصله نتیجه همین پیروی از یک الگوی عقلانی بوده است. باید عنوان نمایم که مقوله تغییر در قالب چند الگو می تواند انجام گیرد. 1 – تغییر از بالا و توسط دولت یعنی اصلاحات . 2 – تغییر از پایین یعنی بصورت انقلاب توسط مردم . 3 – تغییر از وسط یعنی توسط جامعه مدنی و ایجاد نهادها . 4 – تغییرات همه جانبه یعنی هر سه مورد یاد شده با هم اتفاق می افتد. چون هیچگاه هر سه مدل تغییر در جامعه ما همزمان نبوده اند، بنابراین اصلاحات اساسی و تغییرات کارساز انجام نشده است. همین کار گروهی و ایجاد نهادهای مدنی مانند تشکل های دانشجویی مستقل یکی از راههای رسیدن به جامعه ای بهتر است که دانشجویان در قالب تشکلهای دانشجویی مجری صادق و بی ریای آن هستند. در بررسی های تاریخی در می یابیم که نهاد روحانیت و علمای دین ، علی الاغلب به دنبال تغییر در دنیای سیاست بوده اند و شاهان به دنبال تغییر در دیانت ، نمونه آن سید حسن مدرس برای تغییر در سیاست پای می فشرد و رضا شاه جهت زدودن دین.به دلیل محدودیت زمانی و فضا در این مطبوعه نمی توان بیشتر از این وارد جزئیات گردید.با توجه به عنوان این نوشتار و طرح مسئله اصولگرایی چیست؟ و اصلاح طلب کیست؟ باید عنوان نمایم هیچ اصلاح طلبی بدون اصول نمی تواند باشد و هیچ اصول گرایی بی نیاز از اصلاح نیست. آنچه مهم است اینکه کدامین اصول مبنا هستند ؟ آیا مطالبات و معلومات عده ای کج اندیش را می توان اصول نامید؟و اما مهم دیگر اینکه چه چیزی باید اصلاح گردد؟آیا دغدغه های فکری هر کسی تحت عنوان روشنفکری و مدرنیسم را می توان اصلاح نامید؟ آیا تفسیر موسع داشتن از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصلاح طلبی می باشد؟ و یا تفسیر مضیق داشتن ، اصولگرایی؟ آنچه مسلم است همه چیز نه سیاهند و نه سفید . تمامی نظام های فکری دارای اصول و قواعد خاص خود هستند و نظام حکومتی و فکری ما هم عاری از اصول نیستند و بدون پایبندی به این اصول هرگز ره به جایی نخواهیم برد.


منبع : http://advdghki.blogfa.com/post-323.aspx
تاریخ انتشار :  شنبه بیست و ششم بهمن ۱۳۹۲ساعت 9:51 | توسط : علی علوی  |