داشتم از احوالات منازل روستا و اهالی آنها می نوشتم، اما از آنجایی که قهوه خانه ها در اول ورودی سابق ده قرارداشتند توجهم به آنها جلب شد و از این باز ماندم به علاوه به حمام خزینه هم در دو مطلب پرداختم. البته حمام دوشی ماند که بعدا می نویسم. خلاصه از اولین منزل در سمت چپ که باغ هاشم خان بود نوشتم اما الآن می خواهم اولین منزل که در سمت راست بود برایتان بگویم. به همین ترتیب راست و چپ را یک به یک شرح خواهم داد.
اولین منزل در سمت راست منزل مرحوم مشهدی سبزعلی بارزانی بود که درهمین روزهای اخیر به رحمت ایزدی پیوست. افسوس و صد افسوس که در زمان حیات ایشان در زمینه مطالبی که ایشان در سینه داشت به وی مراجعه نکردم. مشهدی سبزعلی مردی مؤمن، جدی، دقیق، شوخ طبع و بذله گو، واقع بین و واقع گرا بود. پای صحبتش که می نشستی هزاران درس به آدم یاد می داد. خدایش رحمت کند، گاهی حمامی روستا می شد مدت زیادی هم مثل تعدای از مردم روستا کارگری در کارخانه های گچ، آهک، موزائیک وسنگسابی در تهران و اصفهان را انتخاب کرد، در این اواخر هم خادم مسجد بود. منده ایله اوجور آما کتیل قیچی یوخ یکی از داستانهای وی است. در این منزل ایشان خانمش گوهرتاج خانم، سه دخترش و تنها پسرش اکبر آقای بارزانی زندگی می کردند. هم اکنون هر سه دخترمشهدی سبزعلی ازدواج کرده و منزل بخت رفته اند، اکبر آقا به همراه خانواده و فرزندانش دررزن زندگی می کند. ساختمان منزل الان بازسازی شده و فقط خانم مشهدی سبزعلی که دختر مرحوم قربانعلی محمد صفر است ، به تنهایی در آن روزگار می گذراند.