آورده اند که مرحوم یونوس عمی که حمامی بود ومرحوم خداوردی صادقی از درختان سپیدار حاج عشقعلی به علت کمبود هیزم کنده وبه تون حمام می آورند ومی سوزانند و قرار می گذارند که مسأله را به کسی نگویند.حاج عشقعلی متوجه می شود و به خداوردی مراجعه می کند. خداوردی که پیرمرد ساده ای بوده سریعا"قضیه را لو داده ودرحضور یونوس به حاج عشقعلی می گوید بو ...... به من گفت که درختها را بکنیم و بیاوریم وبسوزانیم .